داستان: دیپر و میبل و عمو استن می روند دریاچه قایق رانی. در همین هین پیرمردی ادّعا می کند که هیولایی در دریاچه است. دیپر و میبل راهی می شوند تا خود آن هیولا .
درباره این سایت